مکانیزم خودشتاب دهنده تورم از مباحث مهمی است که بیتوجهی به آن میتواند عواقب بدی مانند تورمهای بیشتر را به دنبال داشته باشد. ما در این مقاله به دلایل تورم اقتصادی و تورم از نظر علم اقتصاد پرداختهایم.
توهم پولی چیست؟
توهم پولی یکی از مطالبی است که در بین اقتصاد دانان مطرح است. نمونهای از این مفهوم را میتوان به این صورت بیان کرد: وقتی تورم ۴۰ درصد باشد و دولت دستمزد را ۲۰ تا ۲۵ درصد افزایش دهد، توهم پولی در افراد ایجاد میشود زیرا دستمزد آنها ۱۵ درصد کمتر شده و فقط پول نسبی دریافتی بالا رفته است.
آیا امکان رفع تورم فشار هزینه با رمز ارزها وجود دارد؟
در صورت وجود شرایط رقابتی میان منتشرکنندگان ارزها بدون دخالت دولت افزایش یا کاهش قیمت وجود نخواهد داشت؛ زیرا منتشرکنندگان با داشتن دوراندیشی، ارزش ارز را به گونهای تنظیم میکنند که برابر بستهای از کالاهای مورد استفاده عموم بوده و تغییر آنچنانیای نداشته باشد.
برای کسانی که میخواهند دولت را به علت تورم در دورههای گذشته تبرئه کنند و علت گرانی کالا را افزایش اولیه هزینهها بدانند، باید گفت چیزی به نام تورم فشار هزینه وجود ندارد زیرا واردات، افزایش انرژی و غیره توان افزایش قیمت کالا را ندارند مگر اینکه پول بیشتری در اختیار خریداران قرار بگیرد.
در واقع افزایش فشار هزینه به علت افزایش پول توسط دولت به منظور ممانعت از بیکاری ناشی از افزایش دستمزدها یا سایر هزینهها است. این چیزی است که به عنوان تورم انتظاری در اقتصاد و جامعه میشناسیم.
اگر دولت پول را برای افزایش تقاضا و یافتن شغل برای مردم افزایش ندهد، افزایش حقوق بعضی از کارگران به افزایش سطح عمومی قیمت منجر نمیشود بلکه سبب کاهش فروش و کاهش اشتغال میشود. در واقع در صورتی که سازمان یا اتحادیه موفق به افزایش قیمت یک محصول یا دستمزد بشود، تلاش منتشرکننده ارز برای حفظ ارزش ارز خود منجر به کاهش قیمت برخی کالاهای دیگر میشود و در نهایت وقتی مردم مجبور به پرداخت پول بیشتر برای برخی کالاها باشند بالطبع مصرف برخی کالاهای دیگر را کاهش میدهند.
مکانیزم خودشتاب دهنده تورم چگونه عمل میکند؟
نکته مهم این است که بسیاری از اقتصاد دانان مکانیزم خودشتاب دهنده تورم را به خوبی درک نکردهاند. این اقتصاد دانان یک تورم ملایم را بی ضرر و حتی سودمند میدانند با افزایش مقدار پول، قیمتها و سودها به سطحی بالاتر از سطح مورد انتظار میرسد و با گنجاندن تورم در محاسبات عموم مردم و افزایش مستمر قیمتها با نرخ قبلی به یک دوراهی شوم میرسیم.
در حالی که هدف سیاستگذاران پولی حفظ میزان فعالیت متناسب با تورم ملایم باشد به ناچار باید به نرخ تورم شتابان تن دهند در واقع در دورههای بعدی تورم را با نرخ فزایندهای باید افزایش دهند. همچنین در صورتی که سیاستگذاران پولی تمایل به ادامه این سیاست نداشته باشند، اقتصاد در وضعیت بسیار بدتر نسبت به نقطه آغازین قرار میگیرد. به علاوه این امر سبب هدایت نادرست تولید شده و منابع رو به سوی فعالیتهایی هدایت میکند که تداوم آنها منوط به افزایش پول جهت سرمایهگذاری است.