اغلب واقعیتها و پدیدههایی که در زندگی با آنها روبهرو هستیم و عمل ماتحت تأثیر آن قرار میگیرد، از نوع پدیدههای اجتماع ساخته است که از آنها با عنوان نهاد یاد میکنیم. واقعیات اجتماعی (نهادی)، معمولاً از زاویهی سودمندی و کارکردی که برای ما ایفا میکنند، موردتوجه قرار میگیرند. یکی از واقعیات اجتماعی، پول است.
تعاریفی از قبیل اینکه پول چیزی است که وظایف پول را انجام میدهد؛ یا پول چیزی است که دارای سه وظیفهی واسطهی مبادله، معیار سنجش ارزش و ذخیرهی ارزش باشد؛ صرفاً اشاره به کارکردهای پولدارند و نه چیستی پول. کارکرد، غیر از هستی و ذات یک پدیده است. تعریف پول بهعنوان 1. یک کالا و یا 2. معیار اندازهگیری ارزش و یا 3. سند بدهی مورد قبول عام، به ماهیت پول اشاره دارند.
آیا پول صرفاً در ارزش کالاییاش محدود میشود؟
تعریف کالایی پول که از جانب والراس در نظریهی تعادل عمومی که در آن، nامین کالا بهعنوان پول تلقی شده و عنوان شمارنده دارد؛ تأکید ریکاردو بر صحت و لزوم شیءت فیزیکی پول و اظهار اینکه هیچ معیار خطاناپذیری از طول، زمان و وزن و ارزش نمیتواند موجود باشد، مگر آنکه شیئی در طبیعت باشد که آن معیار را بتوان بدان ارجاع داد.
بهعلاوه دفاع مارکس از پول کالایی و پایبندیشان به نظریهی ارزش مبتنی بر نیروی کار در حال حاضر با مشکلات و تناقضاتی روبهرو است، چراکه اکنون پول نهتنها از ارزش کالایی برخوردار نیست، بلکه نماد یا رسیدی از پشتوانهای کالایی هم محسوب میگردد و لذا ارزش پول و پذیرفتگی عمومی آن را نمیشود به ارزش کالایی آن ارجاع داد.
پول بهمثابهی ارزش
تعریف پول بهعنوان معیار ارزش، در عمل، یکی از کارکردهای سهگانهی پول را بهعنوان جوهرهی پول معرفی میکند؛ درحالیکه پول همان معیار ارزش است. باید بین پول و شئیی که کارکرد پولی بر آن وضعشده است، تفاوت قائل شد. مادهی فیزیکی پول فقط آن را قادرتر میکند تا در بین دیگر کالاها کارکرد خود را ایفا کند، اما جوهرهی پول، مادهی فیزیکی ملموس نیست. اشکال این تعریف این است که پوششدهندهی تلقی عموم از پول نیست. تلقی عموم مردم این است که سکه، اسکناس و حسابهای بانکی پول است که این تلقی با این تعریف، سازگار نیست.
پول پدیدهای اجتماعی است یا اقتصادی؟
I Owe You: پول یک سند بدهی است که به دلیل اعتبار بسیار بالای ناشر آن، بهعنوان ابزار تسویه مورد قبول قرارگرفته باشد و سند بدهی حکومت و هر فردی که بدهی او از سوی حکومت تضمینشده است، محتمل است که مقبولیتی فراگیر پیدا کند. درواقع، پول یک پدیده اجتماعی است و نه اقتصادی. پول، به این دلیل پول است که ما همگی آن را پول تلقی مینماییم و در واقع رکن تبدیل یکچیز به پول، مقبولیت و پذیرش عمومی است.
پول بودن در ذات آن سند بدهی نیست، بلکه تلقی جمعی افراد است که پول را پول میکند. باور افراد است که پول را پول کرده است.
وجه مشترک تمامصورتهای فیزیکی پول اعتبار است
پول یک سند بدهی است؛ یعنی پول همواره نوعی اعتبار است و اعتبار، وجههی دیگر بدهی است. ناشر سند بدهی، اعتبار دریافت کرده است و بدهی یک فرد به دیگری معادل با اعتباری است که او از بستانکار خویش دریافت کرده است. بدهی بانک به مردم از ناحیهی سپردهها بهمنزلهی اعتباری است که مردم نزد بانک دارند و قادرند به میزان آن خرج کنند.
مسکوکات فلزات گرانبها در طول تاریخ نیز همان تعهد به پرداخت بوده است. به عقیدهی ریمل، پول فلزی دارای خصوصیاتی مشابه روابط اعتباری بوده است و مردم به مهر ضرب شده دولت اعتماد میکردند. نشانگر رابطهی اجتماعی بدهی-اعتبار در یک دوره، طلا بوده و در دورهای دیگر کاغذ و اکنون بیت کامپیوتر.
کارکرد اصلی و جوهری پول، ایفای نقش بهعنوان معیار سنجش ارزش است و نه حفظ ارزش، چراکه بازدهی پول، منفی تورم است و لذا ایفای نقش حفظ ارزش در انحصار پول نیست.