ما در اینجا به صدمات کارتل بانکداری و اثرات آن بر قدرت خرید مردم پرداختهایم. همچنین به بررسی این موضوع میپردازیم که تضعیف رمز ارزهای خصوصی با چه نیتی صورت میگیرد.
صدمات کارتل بانکداری چیست؟
آسیب کارتلهای بانکداری در اقتصاد ایران و دنیا به این دلیل است که میتواند از هیچ پول خلق کند. این همان موضوعی است که به نام پول بدون پشتوانه مطرح است که میتواند قدرت خرید مردم را از طریق مالیات مخفی تخریب کند.
نحوه ایجاد صدمات کاتلهای بانکداری
در اوایل قرن ۲۰ آمریکاییها مسخر نظرات افرادی شدند که خود را سوسیالیست جا زده بودند و این تصور را در سر داشتند که دولت دارای منافع بسیاری برای شهروندان است و از آنها در برابر سختیها محافظت میکند و ناظران دولتی عاقلتر، صادقتر و کارآمدتر از مدیران خصوصی هستند.
دولتهای هوور و روزولت اقدام به تأسیس دستگاههای دولتی جهت حفاظت از سپردهها کردند و متعاقباً یارانه وامهای رهنی مسکن را برای طبقه متوسط ایجاد کردند. یارانه که در بسیاری از کشورها در حال اجرا است، در آن زمان با شعار هر فرد یک خانه، منجر به مختل شدن روانه عرضه و خروج صنعت مسکن از بازار آزاد شد و ورود مسکن به عرصه سیاسی از این تاریخ کلید خورد.
این اختلال به دلیل دستور فدرال رزرو برای بانکها برای اعطای وامهایی با نرخ بهره پایینتر از مؤسسات پسانداز و وام به وجود آمد و در نتیجه وجه از بانکها به سمت مؤسسات پسانداز و وام حرکت کرد و وامهای مسکن را به طور گسترده در اختیار عموم قرار داد. قانون گارنجر ماین هم به مؤسسات پسانداز اجازه میداد بدون توجه به ارزش بازار، معادل با ارزش کارشناسی مستغلات وام بدهند.
در نهایت با ورشکستگی این گونه سرمایهگذاریها و افول مستغلات و ناتوانی S&Lها منابع صندوق نیمه دولتی به پایینترین میزان رسید که بدلیل ناتوانی دولت در مواجه با این بحرانها، مجوز استفاده از ترفندهای حسابداری برای توانمند نشان دادن این مؤسسات ورشکسته و ادامه فعالیتشان توسط ناظران صادر شد که منجر به وخیمتر شدن اوضاع و افزایش هزینههای نجات مالی در سالهای بعد شد. جالب این است که این هزینهها در قالب مالیات و تورم توسط مردم پرداخت شد که چیزی در حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار بود.
مسئله قابل توجه در آن زمان، تصویب قانون ممنوع بودن مؤسسات وام و سرمایهگذاری در اوراق بنجل جهت حفاظت از مردم بود. واضح است که این امر حقه و کلکی بیش نبود چرا که آنها فقط ۵ درصد از اوراق بنجل را در اختیار داشتند و فقط ۱.۲ درصد از دارایی مؤسسات وام و پسانداز را به خود اختصاص میدادند.
نکته جالب اینکه با خروج سرمایهگذاران از این بازار، خرید این اوراق مطرود قبلی با قیمتهای مذاکرهای و برگرداندن کنترل به بازار وال استریت توسط شرکت برادران سالامون انجام شد که خودشان از منتقدان آنها بودند و در نهایت خودشان به معاملهگران پیشرو این بازار تبدیل شدند. با تبعیت از مسیر سوسیالیستی و ضرورت حمایت مردم، عملاً قوانین محرک بازار تغییر داده شد و در نهایت موجودی عجیبالخلقه و کارتل بانکداری درست شد که توان کنترل آن وجود ندارد.